نصافه
لغت نامه دهخدا
نصافة. [ ن ِ ف َ ] ( ع مص ) خدمت کردن.( متن اللغة ). نَصافَة. نَصف. نِصاف ْ. نَصاف. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ) ( از منتهی الارب ). رجوع به نَصف شود. || نصف گرفتن. ( از المنجد ). نَصافَة. نَصف. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). رجوع به نَصف شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید