نصاحات. [ ن ِ ] ( ع اِ ) چرم ها و رسن های حلقه دار که آن را نصب کرده بوزنگان را شکار کنند.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از متن اللغة ) ( ناظم الاطباء ) ( از المنجد ). مفرد آن نِصاحِة است. || جلدها. جلود. ( از متن اللغة ). پوستها، که دوخته می شود بعض آن بر دیگری. واحد آن نصاحة است. ( از المنجد ).