نشیمنگاه
/neSimangAh/
مترادف نشیمنگاه: سرین، آشیانه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - محل نشستن : شاهین ...از نشیمنگاه دست سلاطین برخاسته و بالای سر او بتفاخر ایستاده ...
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] خانه.
واژه نامه بختیاریکا
نشست گاه
مترادف ها
مقر، جا، کفل، نیمکت، مرکز، مستقر، مسند، نشیمن، مدار، صندلی، محل اقامت، سرین، جایگاه، نشیمن گاه
فارسی به عربی
وراء
پیشنهاد کاربران
نشیمنگاه ( Seat ) [ اصطلاح کفاشی]: ناحیه گود پاشنه که در قسمت عقب زیره می نشیند.
نشیمن گاه اصطلاح یزدی آن شَغَس میباشد