نشیل

لغت نامه دهخدا

نشیل. [ ن َ ] ( ع اِ ) گوشت پاره ای که از دیگ بدون کفگیر با دست برآرند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). گوشت پاره ای که از دیگ به یک کفگیر [ ؟ ] به دست برگیرند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || گوشت بی توابل پخته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ).گوشت که پزند بی توابل. ( مهذب الاسماء ). گوذآب. جوذاب.و آن چیزی باشد که بپزند بی توابل. ( یادداشت مؤلف ). || شیر در هنگام دوشیدن. ( از منتهی الارب )( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ). || تیغ سبک تنک. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شمشیر خفیف رقیق. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ). || آب که نخستین از چاه برآرند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از المنجد ).

نشیل. [ ن َ ] ( ص ) آویزان و آویخته شده. معلق شده. ( ناظم الاطباء ). نشل. ( شعوری ج 2 ص 388 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس