نشیش. [ ن َ ] ( ع اِ ) آواز جوشش آب و دیگ و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آواز آب و جز آن چون بجوشد. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). بانگ جوشیدن دیگ و بانگ سبوی. ( مهذب الاسماء ). بانگ غلیان دیگ. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). آواز آب چون بجوشد. آواز آب چون آهنی تفته در آن فروکنند. ( یادداشت مؤلف ). || ( مص ) فروخوردن گرفتن آب غدیر در زمین. ( از منتهی الارب ) ( از المنجد ). فروخوردن آب به زمین. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). فرورفتن آب در زمین. ( از ناظم الاطباء ). || نش. ( المنجد ) ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). در معانی مصدری رجوع به نَش شود.
فرهنگ فارسی
آواز جوشش آب و دیگ و جز آن . آواز آب و جز آن چون بجوشد . بانگ غلیان . یا فرو خوردن گرفتن آب غدیر در زمین .