نشیر

لغت نامه دهخدا

نشیر. [ ن َ ] ( ع اِ ) ازار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( متن اللغة ). مئزر. ( متن اللغة ) ( المنجد ). ازار که دختران پوشند. || کمربند و منطقه. ( ناظم الاطباء ) . || کشت که به دست چینند و فراهم آرند و دیاس نکنند. ( منتهی الارب ). زراعتی که جمع شده باشد و آن را به پا نکوبند و لگد نکنند. ( از متن اللغة ) ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ) ( تاج العروس ). کشت و زرعی که به دست چنند و خرمن نکنند. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس