نشوح

لغت نامه دهخدا

نشوح. [ ن َ ] ( ع اِ ) آب اندک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ). آب قلیل. ( از معجم متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || گفته اند: شراب. ( از منتهی الارب ). || ( ص ) مست. سکران. ( از معجم متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). ج ، نُشُح.

نشوح. [ ن ُ ] ( ع مص ) نشح. رجوع به نَشح شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس