نشو و نما کردن

مترادف ها

batten (فعل)
چاق شدن، نشو و نما کردن، پروار کردن، حاصلخیز شدن

flourish (فعل)
نشو و نما کردن، شکفتن، گل کردن، رشد کردن، زینت کاری کردن، برومند شدن، اباد شدن

فارسی به عربی

ازدهار

پیشنهاد کاربران

بپرس