( نشمة ) نشمة. [ ن َ ش ِ م َ ] ( ع ص ) دست بویناک از چربش و جز آن. ( آنندراج ). یدی نشمة؛ دست من بویناک است از چربش و جزآن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || تأنیث نشم است. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نَشِم شود.
فرهنگ فارسی
(اسم ) گیاهی است از تیره اسفناجیان و از دسته اشنان ها که بصورت درختچه ایست و کوبیده ریشه اش مانند چوبک بمصرف شستشوی البسه میرسد باقل سعران دار چوغان طریط . دست بویناک از چربش و جز آن . یدی نشمه دست من بویناک است از چربش و جز آن .