نشق
لغت نامه دهخدا
نشق. [ ن َ ش َ ] ( ع مص ، اِ ) نشق. رجوع به نَشق شود.
نشق. [ ن َ ش ِ ] ( ع ص ) آن که چون به کاری درآید در آویزان باشد در وی. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). مردی که در کاری افتاده باشد که از آن خلاصی نیابد. ( فرهنگ خطی ). آنکه چون به کاری درآید آویخته شود به آن کار به نحوی که رهائی از آن ممکن نباشد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).
نشق. [ ن ُ ش َ ] ( ع اِ ) ج ِ نشقة. رجوع به نُشقَة شود.
نشق. [ ن ِ ش َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان تیرچائی بخش ترکمان شهرستان میانه ، در 28 هزارگزی مشرق ترکمان و 20 هزارگزی راه تبریز به میانه ، در منطقه کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 609 تن سکنه دارد. محصولش غلات و بزرک و حبوبات ، شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
فرهنگ فارسی
دهی است از دهستان تیر چائی بخش ترکمان شهرستان میانه در ۲۸ هزار گزی مشرق ترکمان و ۲٠ هزار گزی راه تبریز به میانه در منطق. کوهستانی معتدل هوائی واقع است و محصولش غلات و برزک و حبوبات شغل اهالی زراعت و گله داری است .
دانشنامه عمومی
نشق یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان کندوان بخش کندوان شهرستان میانه واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: نشق
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید