نشست و خفت. [ ن ِ ش َ ت ُ خ ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) مصاحبت. مؤانست. هم نشینی : آن را که به سرش در خرد باشدبا دیو نشست و خفت چون دارد.ناصرخسرو.