نشخور

لغت نامه دهخدا

نشخور. [ ن َ خوَرْ / خُرْ ] ( اِ ) نشخوار. ( از برهان قاطع ). نشخار. ( جهانگیری ). || بعضی مکرر خائیدن و چانه بر هم زدن شتران و گوسفندان را نیز گفته اند فروبرده خود را. ( برهان قاطع ).

پیشنهاد کاربران

بپرس