نشج

لغت نامه دهخدا

نشج. [ ن َ ش َ ] ( ع اِ ) مجرای آب. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). راه گذر آب. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ). ج ، انشاج.

نشج. [ ن َ ] ( ع مص ) آواز برگردانیدن خر در سینه و غوک در دهان. || جوش زدن دیگ و خیک چندان که آواز برآید. || جدا و فصل کردن مطرب میان دو آواز و دراز کشیدن آن را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). در تمام معانی رجوع به نشیج شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس