نشاید
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
شایسته نیست
در مقابل بایسته
در مقابل بایسته
نشاید به معنای شایسته نیست؛ از فعل شایستن به معنای سزاوار بودن.
مثال:
�چون بسی ابلیس آدم روی هست
پس به هر دستی نشاید داد دست� ( مولانا )
مثال:
�چون بسی ابلیس آدم روی هست
پس به هر دستی نشاید داد دست� ( مولانا )
نشاید دربنچاق زمین یعنی بذرافشانی کردن
جز راست نباید گفت
هرراست نشایدگفت
نشاید : سزاوار نیست، شایسته نیست، نباید، ضرورت نیست
هرراست نشایدگفت
نشاید : سزاوار نیست، شایسته نیست، نباید، ضرورت نیست
دلی که به شور است منوّر
نشایدبه اندک گزندی مکدّر
نشایدبه اندک گزندی مکدّر
نشاید به معنی شایسته نبودن
شایسته و پسندیده نیست
شایسته و پسندیده نیست
شایسته نیس.
شایسته نیست
نباید
نباید
به صوت خوش چو حیوان است مایل/ز حیوان کم نشاید بودن ای دل
نشاید یعنی شایسته نیست