نشانستن. [ ن ِ ن ِت َ ] ( مص ) نشانیدن. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نشاستن. ( حاشیه برهان چ معین ) : اکنون که بدانستم چندان که بدانستم مهر تو نشانستم از مات سلام اﷲ.مولوی.|| نصب کردن. نشستن کنانیدن. ( از ناظم الاطباء ). رجوع به نشانستن و نشانیدن شود.