دیکشنری
مترجم
بپرس
نشان گذاشتن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
نشان گذاشتن. [ ن ِ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) نشان کردن. علامت گذاشتن. رجوع به نشان و نشان کردن شود.
فرهنگ فارسی
نشان کردن . علامت گذاشتن .
مترادف ها
sign
(اسم)
اعلان، اثر، نشان، نشانه، صورت، علم، تابلو، رمز، علامت، ژست، ایت، امضاء، نشان گذاشتن
فارسی به عربی
اشارة
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها