impress (اسم)اثر، مهر، نشان، نشانه، نشان گذاردن، نقشdemarcate (فعل)تعیین حدود کردن، محدود کردن، نشان گذاردنcheck (فعل)رسیدگی کردن، منع کردن، جلوگیری کردن از، بررسی کردن، مقابله کردن، ممانعت کردن، تطبیق کردن، نشان گذاردن