نشاط مند

لغت نامه دهخدا

نشاطمند. [ ن َ / ن ِ م َ ] ( ص مرکب ) بانشاط. خرم. شادمان. شادان :
باغ چون لوح نقشبند شده
مرغ و ماهی نشاطمند شده.
نظامی.
داماد نشاطمند برخاست
وز بهر عروس محمل آراست.
نظامی.

فرهنگ فارسی

با نشاط . خرم . شادمان .

پیشنهاد کاربران

شاد
بانشاط
شادمان
خوشحال
مسرور
باغ چون لوح نقشبند شده
مرغ و ماهی نشاط مند شده
✏ �نظامی�
هم معنی نشاط مند:کسی که دارای نشاط است