نشاخته
لغت نامه دهخدا
- درنشاخته ؛ نصب شده.
- جواهر درنشاخته ؛ مرصع: گرزن ؛ نیم تاجی باشد از دیبا و جواهر درنشاخته. ( لغت نامه اسدی ).
فرهنگ عمید
۲. جا داده شده.
پیشنهاد کاربران
نشانده
پرکرده
انباشته
جا داده
آب این خم که در نشاخته اند
از پی دام صید ساخته اند
✏ �نظامی�
پرکرده
انباشته
جا داده
آب این خم که در نشاخته اند
از پی دام صید ساخته اند
✏ �نظامی�