نشا کردن


مترادف نشا کردن: غرس کردن، کاشتن، نشاندن

معنی انگلیسی:
transplant

لغت نامه دهخدا

نشا کردن. [ ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نهال نشاندن. کاشتن بته های برکنده به جای دیگر رشد را. ( یادداشت مؤلف ). گیاه نورسته ای از جائی برکندن و در جائی دیگر کاشتن. بوته نورسته گل یا میوه ای را از جائی که به انبوهی روئیده است برکشیدن و در زمینی آماده شده ، به ترتیب و فواصل معین کاشتن ، تا رشد کند و گل و میوه دهد،چون نشای گوجه فرنگی و بادمجان. رجوع به نشا شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) عمل نشاراانجام دادن کاشتن تخم گیاهان درمحوطه ای محدودوپس از آنکه اندکی نموکنند آنهاراجداکرده درجاهای مختلف کاشتن

مترادف ها

transplant (فعل)
مهاجرت کردن، کوچ دادن، پیوندزدن، نشا کردن، در جای دیگری نشاندن، نشاء زدن، فراکاشتن

فارسی به عربی

زرع

پیشنهاد کاربران

بپرس