نشئه

/naS~e/

مترادف نشئه: تلذذ، سرخوشی، سکر، کیف، کیفور، لذت، مستی، نشوت

معنی انگلیسی:
high, zonked, jag, spaced-out, stoned, trip, wasted

لغت نامه دهخدا

( نشئة ) نشئة. [ ن َ ءَ / ءِ ] ( از ع ، اِ ) نشاءة. || حالت کیف آمیخته به رخوتی که بر اثر استعمال تریاک و امثال آن در شخص استعمال کننده مخدّرات پیدا شود. رجوع به نشاءة و نشوة شود :
هر کس به نشئه ای تاخت با نشئه کار خود ساخت
منهم زدم به وافور پک بی شمارو بی مرّ.
ایرج.

نشئة. [ ن َ ءَ / ءِ ] ( از ع ، اِ ) حالت سرور و فرحی که از خوردن مسکرات پدید می آید. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نشأه و نشوه شود. || آفرینش. ( ناظم الاطباء ).
- آن نشئه ؛ قیامت. ( ناظم الاطباء ).
- این نشئه ؛ این جهان. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

ماخوذ از عربی : حالت سرور و فرحی که از خوردن مسکرات پدید می آید . یا آفرینش.

فرهنگ معین

(نَ ئِ ) [ ع . نشأة ] (اِمص . ) سرخوشی ، حالت خوشی و کیفی که بر اثر استعمال مواد مخدر یا مشروبات الکلی به وجود می آید.

مترادف ها

trance (اسم)
بیهوشی، نشئه، از خود بیخودی

drunkenness (اسم)
مستی، نشئه

kef (اسم)
کیف، نشئه، حشیش، بنگ

پیشنهاد کاربران

طبیعت دارای سه نوع نشئگی می باشد:
الف - نشئگی سرمدی ، مبدئی یا اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین.
ب - نشئگی وسطی یا میانی در طول این سفر دایره وار دنیوی، واقعی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی ( نشئگی های اشتدادی یعنی هر بار نشئه تر یا سرمست تر از قبل ) بین دو حد دنیوی یکی نهایت نقصان و امکان اخس ( یعنی اولین زندگی دنیوی در پائین ترین درجه و پله تکاملی پس از وقوع اولین مهبانگ ) و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی ( یعنی آخرین زندگی دنیوی در بالاترین درجه و پله تکاملی دنیوی قبل از وقوع آخرین مهبانگ و بازگشت به همان آفرینش اولیه با کمیت و کیفیت بهشت برین ) . در این زمینه آیه قرآنی 《کما بدائکم تعودون 》 به معنای بازگشت به همان آفرینش اولیه میباشد و نه اینکه بسوی او باز می آیید.
...
[مشاهده متن کامل]

پ - نشئگی معادی یا آخری که هیچ نوع نشئگی دیگری نمی تواند باشد غیر از همان نشئگی مبدئی یا اولی.
خداوند متعال محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار را برای اولین بار و یکبار برای جاودانگی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین آفریده و تصویر های کلی و جزئیاتی آنها را یکبار برای همیشگی و دائمیت یا جاودانگی طوری در خاطره مطلق و بیکران خویش ثبت و ضبط نموده که هرگز در آنها هیچگونه لرزش و لغزشی ایجاد نخواهد گردید. شاید مفید، ثمر بخش و راهگشا باشد بدانیم که خدای حقیقی و واقعی یعنی خدا از دیدگاه علمی ( و نه از دیدگاه دین و فلسفه و عرفان و آتئیسم ) هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از محیط و محتوای مجموعه باز و بیشمار جهان های متناهی، مساوی و بیشمار. و در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست که هرکدام به یک سهم مساوی با هم و در طول هم و پشت سر همدیگر از حق به ظهور رسیدن و پیدایش و کثرت و تجربه و سپری نمودن زندگی های کلی و جزئیاتی دنیوی خاص و ویژه خویش برخوردار می باشند و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول، از طریق گردش وقوع بیگ بنگ ها یا مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن. در همین زمینه شاید مفید باشد بدانیم که سفر واقعی طبیعت در زمان ( نه سفر های خیالی انسانی در زمان ) روی یک خط مستقیم بسوی گذشته مطلقا محال و غیر ممکن می باشد بلکه بر روی یک مسیر دایره ای شکل ( به راه و رسم و روش اشاره شده ) بسوی آینده نه تنها امکانپذیر بلکه حتا لازم، ضروری، اجباری و اجتناب ناپذیر می باشد. رسیدن ما انسان ها بهمراه طبیعت به معاد یا بازگشت ما به مبدء به معنای رجعت یا بازگشت ما به الله یا خدا نمی باشد ( انا الیه راجعون ) بلکه به همان نظام احسن و اشرف آفرینش اولیه و آنهم بهمراه و در رکاب خدا ؛ او به عنوان هرکدام از کل های کیهانی یا جهانی و ما به عنوان مخلوقات و اجزای لاینفک و جدایی ناپذیر وی. هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست، در ظهورات یا پیدایش های متوالی همیشه پنج تا روحی روانی با بذر قابل رشد مادی خواهند بود و دوتا مادی روانی با بذر قابل رشد روحی . ما انسان ها و نیمزوج های آسمانی و جاودانه خاص و ویژه خویش با جنسیت معکوس در طول این سفر همیشه در دو دنیای مادی روانی با بذر قابل رشد روحی از مادر متولد می شویم و عشق و زندگی دنیوی خود را تجربه و سپری می نمائیم و در پنج دنیای روحی روانی با بذر قابل رشد مادی، انسان ها و موجودات دیگری .
در پایان، بیان یکی دو بیت شعر در حین نشئگی متاثر از نوشیدن مَی معنوی ملکوتی با اقتباس از ابتدا نامه سلطان ولد فرزند ارشد مولانا:
ابتدا می کنم همَگان را به نام خدا
وزان پس به یاد دو عالم فنا و بقا.

نعشه: جسد و لاشه.
نشئه: سرمست و شاداب بودن : )
عالم دیگر'جهان دیگر
وابستگی به مخدرات و اثر روحی روانی
هپروت، نشئه، سرمستی، سرخوشی، کیفوری، عشق وحال، بالا بودن، رو مواد بودن، چِت بودن، رو ابرهاا: ) )
کبفوری / تضاد:ملال / هم خانواده: منشأ
حالت روحی و روانی
بله نشئگی بسیار بد است ولی عالمی دارد
مست و ملنگ

بپرس