نسوان

/nesvAn/

مترادف نسوان: بانوان، زنان، همسران

متضاد نسوان: رجال

برابر پارسی: زنان، بانوان

معنی انگلیسی:
woman, womanhood, womankind, women, womenfolk

لغت نامه دهخدا

نسوان. [ ن ِس ْ ] ( ع اِ ) زنان. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان علامه جرجانی ص 99 ). نسوة. نساء. نسون. نسنین. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). ج ِ مراءة است از غیر لفظآن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

نسوان. [ ن َ س َ ] ( ع اِ ) به صیغه تثنیه ، دو رگ نسا. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نسا شود.

فرهنگ فارسی

(اسم ) جمع :امراه ( برخلاف قیاس )زنان

فرهنگ معین

(نِ ) [ ع . ] (اِ. ) زنان .

فرهنگ عمید

زنان.

جدول کلمات

زنان

مترادف ها

female (اسم)
ماده، زن، مؤنث، جنس ماده، نسوان، مونی، جانور ماده

فارسی به عربی

انثی

پیشنهاد کاربران

زنان
زنان
امرا
جنس ماده
مونث
غیر مرد
Woman
not man
femal

بپرس