نسناس
/nasnAs/
مترادف نسناس: آدم نما، دیوسار، دیوسان، غول، گوریل
برابر پارسی: دیو مردم، میمون آدم نما، بد زاد، دیوخوی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱ - میمون آدم نما( ازقبیل گوریل شامپانزه اورانگوتان ژیبون وغیره ). توضیح دربین میمونهای آدم نمابنظرمیرسدکه نسناس غالبابه اورانگوتان ( آدم جنگلی ) اطلاق شده باشد.توضیح درکتاب الحیوان جاحظ ۸۷:۱ بایستی مقصودقدماازاین کلمه باشد که قسمی ازسودان است بسیاربسیار کوتاه وبعینه مانندمیمونبربالای شاخه های درختان زندگی میکنندوازدرخت بدرخت می پرند وبدنشان پرازپشم وموست وبسیاربسیارلاغرند درفرهنگ فرانسوی - فارسی نیکلااورانگوتان به [ نسناس ] ترجمه شده ۲ - جانوریست افسانه یی شبیه بانسان : وبماورائ النهر زغارکرمه خواننداول حیوان اوستو آخرنسناس واوحیوانی است که دربیابان ترکستان باشد منتصب القامه الفی القدعریض الاظفارو آدمی راعظیم دوست دارد.هرکجا آدمی رابیند برسرراه آیدودرایشان نظاره همی کند وچون یگانه از آدمی بیندببردوازو- گویند- تخم گیرد... توضیح این معنی راازمعنی اول گرفته اند. ۳ - آدم نفهم وبدجنس وبدلعاب وبی شعور ( دشنام است ) توضیح گاه به کودکان شیطان وشریرنیزگفته می شود.
گرسنگی سخت جوع شدید .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (زیست شناسی ) نوعی از بوزینه، میمون آدم نما.
دانشنامه آزاد فارسی
نَسْناس
در باورهای خرافی ایرانیان دیوی که نیمی از بدنش شبیه آدمی است، اما با یک دست و یک پا و یک چشم. محل زندگی طایفۀ دیوان را عمان و نواحی عدن ذکر کرده اند. دست او از سینه اش بیرون زده است. این دیو به زبان عربی تکلم می کند، به صورت لی لی بر یک پا جست می زند و مردمان آن ها را صید می کنند و می خورند. نسناس در فرهنگ های فارسی جانوری آدم نما نیز معرفی شده است.
در باورهای خرافی ایرانیان دیوی که نیمی از بدنش شبیه آدمی است، اما با یک دست و یک پا و یک چشم. محل زندگی طایفۀ دیوان را عمان و نواحی عدن ذکر کرده اند. دست او از سینه اش بیرون زده است. این دیو به زبان عربی تکلم می کند، به صورت لی لی بر یک پا جست می زند و مردمان آن ها را صید می کنند و می خورند. نسناس در فرهنگ های فارسی جانوری آدم نما نیز معرفی شده است.
wikijoo: نسناس
مترادف ها
گوریل، نسناس، بزرگترین میمون شبیه انسان
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ناس شدند نسناس آنگه همه
وز همه نسناس گشتند ناس
وز همه نسناس گشتند ناس
نسناس گروهی وحشی که قبل از ادم و حوا بودند و به خاطر جنایات زیاد از روی زمین برداشته و انسان به جای ان آمد
نَسناس
این واژه می تواند از دو بخش شکل گرفته باشد :
نَسناس : نَس - ناس
نَس = بزرگ ، کَلان ، مَه، مَهین ، مَهنا ، mass
ناس = مَردُم، بَشَر، انسان ، ( nation ( nat - ion
نَسناس = کَلان آدَم
این واژه می تواند از دو بخش شکل گرفته باشد :
نَسناس : نَس - ناس
نَس = بزرگ ، کَلان ، مَه، مَهین ، مَهنا ، mass
ناس = مَردُم، بَشَر، انسان ، ( nation ( nat - ion
نَسناس = کَلان آدَم
هو
گروهی از مردم که بر پیامبر خویش عاصی شدند و لذا خداوند یکتا انها را مسخ نمود که به شکل موجودی بنام نسناس در امدند این موجودات در ظاهر به شکل انسان و در باطن پست تر ازحیوان
میباشند وبه زبان عبری تسلط دارند.
گروهی از مردم که بر پیامبر خویش عاصی شدند و لذا خداوند یکتا انها را مسخ نمود که به شکل موجودی بنام نسناس در امدند این موجودات در ظاهر به شکل انسان و در باطن پست تر ازحیوان
میباشند وبه زبان عبری تسلط دارند.
گروهی از خلوقات که چند سال قبل از آدم و حوا زندگی میکردند و به احتمال قوی ما از همان نسل از انسان ها هستیم ک تکامل پیدا کرده ایم
آدم نما
نَسناس: nasnãs ـ 1ـ بد ذات 2ـ آدم زشت 3ـ احمق، خنگ، ابله