نسل کشی مردم کولی یا هولوکاست کولیان — در زبان رومانی: پُرایموس به معنی «بلعیدن»، فرایموس به معنی «نابودی»، «تکه تکه کردن»، «جداسازی» — تلاش آلمان نازی و متحدانش در جنگ جهانی دوم برای اجرای پاکسازی قومی و سرانجام نسل کشی علیه کولی های اروپا بود.
... [مشاهده متن کامل]
تحت نظر آدولف هیتلر، فرمانی تکمیلی به قوانین نورنبرگ در ۲۶ نوامبر ۱۹۳۵ افزوده شد که بر پایه آن کولی ها به عنوان «دشمنان دولت نژاد محور» طبقه بندی می شدند و در نتیجه آنها در همان سطح و طبقه یهودیان قرار می گرفتند؛ بنابراین، از برخی جهات سرنوشت کولی ها در اروپا به موازات سرنوشت یهودیان در هولوکاست پیش رفت.
تاریخ دانان تخمین می زنند که میان ۲۲۰٬۰۰۰ تا ۵۰۰٬۰۰۰ کولی توسط آلمانی ها و همدستان آنها کشته شده اند؛ که شامل ۲۵ درصد تا بیش از ۵۰ درصد جمعیت تخمینی کمی کمتر از ۱ میلیون کولی ساکن در اروپا در آن هنگام می شود. بررسی های پسین آورده شده توسط ایان هنکاک تعداد کشته شدگان را حدود ۱٫۵ میلیون تن از میان ۲ میلیون کولی تخمین زده اند.
در سال ۱۹۸۲، آلمان غربی رسماً نسل کشی علیه کولی ها را به رسمیت شناخت. در سال ۲۰۱۱، لهستان رسماً ۲ اوت را به عنوان روز بزرگداشت نسل کشی مردم کولی به تصویب رساند.
در اواخر سده نوزدهم، ظهور نژادگرایی علمی و داروینیسم اجتماعی، که پیوند خوردن اختلافات اجتماعی با تفاوت های نژادی از آن ها بیرون می آمد، توجیهات شبه علمی برای پیش داوریهای ضدیهودی و ضدکولی را در اختیار عموم مردم آلمان قرار دادند. در این دوره، «مفهوم نژاد به شکل سیستماتیک به منظور تشریح پدیده های اجتماعی به کار گرفته شد. » این رویکرد تلاش داشت تا به صحه گذاری بر این باور اقدام کند که نژادها تنوع یک گونه از انسان نیستند بلکه دارای ریشه های زیستی کاملاً متفاوتی هستند. این باور، اقدام به ایجاد یک سلسله مراتب فرضی نژادی با پشتیبانی علمی می کرد که گروه های اقلیتی خاص را بر پایه زیست شناسی به عنوان «دیگران» طبقه بندی می کرد.
علاوه بر شبه علم نژادی، پایان سده نوزدهم دوره ای از مدرنیزاسیون با حمایت دولت در آلمان بود. توسعه صنعتی بسیاری از جنبه های گوناگون جامعه را تغییر داد. از همه مهم تر، این دوره هنجارهای اجتماعی کار و زندگی را تغییر داد. برای کولی ها، این به معنای نفی سبک زندگی سنتی آن ها به عنوان صنعتگران و هنرمندان بود. به گفته یانوس بارسونی، «توسعه صنعتی از خدمات آن ها به عنوان صنعتگر کاست، و در نتیجه جوامع آن ها از هم پاشید و به حاشیه رانده شدند. »



... [مشاهده متن کامل]
تحت نظر آدولف هیتلر، فرمانی تکمیلی به قوانین نورنبرگ در ۲۶ نوامبر ۱۹۳۵ افزوده شد که بر پایه آن کولی ها به عنوان «دشمنان دولت نژاد محور» طبقه بندی می شدند و در نتیجه آنها در همان سطح و طبقه یهودیان قرار می گرفتند؛ بنابراین، از برخی جهات سرنوشت کولی ها در اروپا به موازات سرنوشت یهودیان در هولوکاست پیش رفت.
تاریخ دانان تخمین می زنند که میان ۲۲۰٬۰۰۰ تا ۵۰۰٬۰۰۰ کولی توسط آلمانی ها و همدستان آنها کشته شده اند؛ که شامل ۲۵ درصد تا بیش از ۵۰ درصد جمعیت تخمینی کمی کمتر از ۱ میلیون کولی ساکن در اروپا در آن هنگام می شود. بررسی های پسین آورده شده توسط ایان هنکاک تعداد کشته شدگان را حدود ۱٫۵ میلیون تن از میان ۲ میلیون کولی تخمین زده اند.
در سال ۱۹۸۲، آلمان غربی رسماً نسل کشی علیه کولی ها را به رسمیت شناخت. در سال ۲۰۱۱، لهستان رسماً ۲ اوت را به عنوان روز بزرگداشت نسل کشی مردم کولی به تصویب رساند.
در اواخر سده نوزدهم، ظهور نژادگرایی علمی و داروینیسم اجتماعی، که پیوند خوردن اختلافات اجتماعی با تفاوت های نژادی از آن ها بیرون می آمد، توجیهات شبه علمی برای پیش داوریهای ضدیهودی و ضدکولی را در اختیار عموم مردم آلمان قرار دادند. در این دوره، «مفهوم نژاد به شکل سیستماتیک به منظور تشریح پدیده های اجتماعی به کار گرفته شد. » این رویکرد تلاش داشت تا به صحه گذاری بر این باور اقدام کند که نژادها تنوع یک گونه از انسان نیستند بلکه دارای ریشه های زیستی کاملاً متفاوتی هستند. این باور، اقدام به ایجاد یک سلسله مراتب فرضی نژادی با پشتیبانی علمی می کرد که گروه های اقلیتی خاص را بر پایه زیست شناسی به عنوان «دیگران» طبقه بندی می کرد.
علاوه بر شبه علم نژادی، پایان سده نوزدهم دوره ای از مدرنیزاسیون با حمایت دولت در آلمان بود. توسعه صنعتی بسیاری از جنبه های گوناگون جامعه را تغییر داد. از همه مهم تر، این دوره هنجارهای اجتماعی کار و زندگی را تغییر داد. برای کولی ها، این به معنای نفی سبک زندگی سنتی آن ها به عنوان صنعتگران و هنرمندان بود. به گفته یانوس بارسونی، «توسعه صنعتی از خدمات آن ها به عنوان صنعتگر کاست، و در نتیجه جوامع آن ها از هم پاشید و به حاشیه رانده شدند. »


