لطفاً یه جمله با نسل بگید زود تر
زاوه برابر نسل می توان گفت. از کرپایه ی ( مصدر ) برساخته آزاویدن به چمار ( معنای ) تولید کردن. خوشه واژگانی را می توانید در زیر بنگرید:
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_generate به معنای تولید کردن یا پدید آوردنِ ( انرژی، پول، شغل یا هر چیزِ دیگری )
... [مشاهده متن کامل]
ا↙️
#آزاویدن ( �z�vidan ) 👈 آ ( پیشوندِ فعل ) زاو ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانیِ zanH به معنای زاییدن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
▪️مثال:
۱ - آن نیروگاهِ بادی سالانه ۲۰۰ مگاوات برق می آزاوَد ( تولید می کند. )
۲ - چاپ و پخشِ آخرین کتابِ او شورِ فراوانی میانِ جوانان آزاوید ( پدید آورد. )
۳ - ساخت و راه اندازیِ جاده ی ابریشم می تواند سالانه چندین میلیارد دلار پول برای کشور بیازاوَد ( تولید کند. )
٤ - بخشی از غده ی تیروئیدِ خواهرش را برداشتند، چون بیش ازحد هورمون می آزاوید ( تولید می کرد. )
🔺 توجه:
🔸 #generation تولید
🔸 #آزاوش ( آزاوِش )
▪️مثال:
آزاوشِ ( تولیدِ ) برق از نیروی باد و آب پاک ترین و به صرفه ترین روش های آزاوشِ ( تولیدِ ) انرژی در جهان است.
🔹 #generation نسل
🔹 #زاوه ( زاوِه )
▪️مثال:
۱ - بسیاری از ترانه های روستایی ماندگار شده اند، زیرا زاوه به زاوه ( نسل به نسل ) خوانده شده و در ذهن ها ثبت شده اند.
۲ - او یکی از برجسته ترین نویسندگانِ آن زاوه ( نسل ) بود، زاوه ای ( نسلی ) که بزرگانی چون دهخدا را به ایران ارزانی داشته بود.
🔸 #generator
🔸 #آزاوش گر
یا: #آزاونده
▪️مثال:
آزاوش گرِ ( ژنراتورِ ) برق در بیمارستانِ سینا به گونه ای طراحی شده بود که بتواند پس از قطع شدنِ برق بی درنگ کارِ خود را بیاغازَد.
🔹 #generative
🔹 #آزاوشی
یا: #آزاوین
دانشمندان برآنند که توانِ آزاوشیِ ( تولیدکننده ی ) ذهن را افزایش دهند.
🔸 #to_regenerate
🔸 #بازاویدن ( دوباره تولیدکردن )
( بازاویدن —� کوتاه شده ی
باز آزاویدن است. )
▪️مثال:
یک مارمولک به آسانی می تواند دُمَش را بِبازاود ( بازاوَد، دوباره تولیدکند، ) درحالی که آدمی تواناییِ بازاویدنِ ( دوباره تولیدکردن ) ِ اندام هایش را ندارد.
🔹 #regeneration
🔹 #بازاوش ( بازاوِش )
🔸 #to_degenerate
🔸 #وازاویدن ( تباه شدن، تحلیل رفتن )
▪️مثال:
آن سال استانداردهای آموزش به دلیلِ کمبودِ بودجه وازاویدند ( وازاده شدند، تحلیل رفتند، رو به کاستی نهادند. )
🔹 #degeneration تباهی، تحلیل
🔹 #وازاوش ( وازاوِش )
🔸 هم ریشه های دیگرِ آزاویدن ، زاوه و آزاوش در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 زاییدن ➖ - ( za ( n
فارسی میانه 👈 زادن، زاده شدن ➖ - zā
پارتی 👈 زادن، زاده شدن ➖ z�y
سغدی 👈 زاده شدن ➖ j�y��
خوارزمی 👈 زاده ➖ z�d
بلخی 👈 زاده ➖ ζαδο
فارسی 👈 زادن، زهیدن، زاییدن، آزاد، فرزند و . . .
بلوچی 👈 زادن ➖ zāt
کردی 👈 زادن ➖ zāyīn
کردی سورانی 👈 زاد و ولد ➖ zāwzaw
ابوزید آبادی 👈 زادن ➖ zowa
انارکی 👈 زادن ➖ ezoya
تاتی 👈 زادن ➖ zās
گیلکی 👈 زادن ➖ zaan
آسی 👈 زادن ➖ zajyn
پشتو 👈 زاده شدن ➖ zōwul
شغنی 👈 زادن ➖ zōd
سریکلی 👈 زادن ➖ zůd
یغنوبی 👈 فرزند، کودک ➖ žuta
سانسکریت 👈 فرآوردن، ساختن ➖ jan
یونانی 👈 نژاد، گونه ➖ γένος
لاتینی 👈 زاده شدن ➖ gnasci
لاتینی 👈 تولید کردن ➖ generare
پورواهندواروپایی 👈 تولید کردن، زادن ➖ - genH
🔹 همچنین بروید به: #nation یا #زتان
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی
زهک، زایک، دوده
فرزانه ی توس:
بدو گفت رو پیش دستان بگوی
کزین دوده ی سام شد رنگ و بوی
در گفتار لری از واژه تون بسیار استفاده می شود
آدم های یک دوران = تون
نسل جدید = تون جدید
نَسِل = تخمه، زاد و ذریه، دودمان
واژه ی رُژده هم بکار می رود.
بیش از هفتاد درصد عربی ، ایرانی است :
نسل همخانواده واژه نژ ( نز ، نس ) اد است
بیش از هفتاد درصد زبان عربی ، ایرانی است ، وازه نسل نیز همخانواده واژه نژاد است
آواده = نسل، generation
{به گمانم این واژه با نوه و نواده و . . . همریشه است. ( البته در پهلوی ‹‹آوادَگ›› است که در روند رسیدن به پارسی اینگونه گ های پایانی ه می شود ) }
بُن خان: فرهنگ کوچک پهلوی، مکنزی
#پارسی دوست
دودمان
دوده، دودمان، تخم، تبار ( با اندک چشم پوشی درخور ) ، تبار، تخم و تبار
در تاتی واژه نسل به شکلهای نَسل: Nasl و نَسِل:Nasel کاربرد دارد . برای نمونه نَسِل بِکِنی اَست:Nasel BekeniAst: به معنی نسل کنده و نسلش از زمین برداشته شده است که در معنی ناسزا و نفرین بکار می رود
واژه نسل عربی است و ممکن است از دیگر زبان هابه عربی وسپس به فارسی وارد شده باشد. اما ما در زبان تاتی تاکستان واژه نَسکوُله :Naskuleh را داریم که در مقام و معنی نفرینو دُشنام بکار می رود و به معنی نسل از
... [مشاهده متن کامل] میان رفته و یا بی اصل و نسب است. معادل واژه نسل در تاتی اَنکه: Ankeh به معنی نیا، تبار، خاندان، و همچنین دوُدِمون ( دودمان در فارسی ) و توُم ( تخم و تَرَکه ) که یک واژه پهلوی است نیز همین معنی و کار برد را دارد. باسپاس
آل، تبار، تیره، دودمان، ذریه، سلاله، فرزند، نژاد، ریشه، دوره، عصر
بهترین برابر برای نسل واژگان دوتک دودمان زادمان و در گویش سیستانی رد و رند رانیز به جای نسل بکار میبرند
پارسی شایسته ما ایرانیان هست نه تازی
سلاله
تبار و یا نژاد ها
نسل یهنی ذریه
در پارسی " زایک " از بن زاییدن .
نتاج
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
نَپت napt ( اوستایی: نَپتی napti )
اَگَن agan ( پهلوی )
دوتَک dutak ( پهلوی )
آوادَک ãvãdak ( پهلوی )
آوادَگ ãvãdag ( پهلوی )
زادمان.
-
نسل سوخته : زادمان سوخته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)