نسق شدن. [ ن َ س َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) برقرار شدن. مقرر شدن. ( ناظم الاطباء ) : ز فرمان همایون شد در این عیدچراغانی که شبها روز گردیدنسق شد تا کنند از بهر پرتوبه قندیل کواکب روغن از نو.شفیع اثر ( از آنندراج ).|| فتوی داده شدن. ( ناظم الاطباء ).