نسق بند. [ ن َ س َ ب َ ] ( نف مرکب ) قراردهنده قاعده. ( آنندراج ). آنکه نظم می دهد و مرتب می کند اساس و بنیان کاری را. ( ناظم الاطباء ) : علی را وکیل خدا خوانده اند نسق بند ارض و سما خوانده اند.
ملاطغرا ( از آنندراج ).
|| عامل ملک. ( غیاث اللغات ). که بنیچه بندی کند.
فرهنگ فارسی
قرار دهند. قاعده . آنکه نظم می دهد و مرتب می کند اساس و بنیان کاری را . یا عامل ملک . که بنیچه بندی کندی .