نسخر

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نَسْخَرُ مِنکُمْ: شما را مسخره می کنیم - شما را وادار به انجام کاری خلاف میل باطنیتان می کنیم (سخریه به معنای این است که انسان کاری را بر خلاف آنچه در باطن دارد انجام دهد ، بطوری که هر بینندهای به کم عقلی انجام دهنده آن کار پی ببرد ، و از همین باب است کلمه تسخیر چون ت...
ریشه کلمه:
سخر (۴۲ بار)

ریشخند کردن. در اقرب گوید «سخرمنه:هزء به» . اگر ما را مسخره بکنید ما هم شما را مسخره و ریشخند خواهیم کرد. این کلمه در همه جای قرآن با «من» تعدیه شده است در اقرب الموارد با «باء» نیز گفته سپس می‏گوید: فراء تعدیه با باء را منع کرده و جوهری گوید ابوزید حکایت کرده که آن پست‏ترین دو استعمال است و در تاج العروس آمده که «سخریه» برای در ضمن گرفتن «هزأ» است. ساخر: مسخره کننده . به عقیده طبرسی سخر و اسنسخر هر دو به یک معنی است و بعضی استفعال را طلب اظهار مسخره گفته‏اند علی هذا معنی . آن است چون آیه‏ای بینند مسخره و ریشخند کنند یا یکدیگر را به اظهار ریشخند و امیدوارند در اقرب نیز هر دو به یک معنی است ولی می‏شود گفت که اضافه مبانی کثرت و مبالغه را می‏رساند. تسخیر: یعنی وادار کردن به عمل با قهر و اجبار. راغب گوید: تسخیر آن است که شی‏ء را به غرض مخصوصی با قهر سوق کنند. طبرسی آن را رام کردن گوید که عبارت اخرای سوق به قهر است. دیگران نیز چنین گفته‏اند . یهنی خورشید و ماه را رام کرد و به حرکت و نظم مقهور نمود . «لکم» در این ایه و ایات دیگر نشان می‏دهد که این تسخیر برای بندگان و برای منافع آنهاست. . سخرّی. به ضمّ سین و کسر آن به معنی مسخره شده یا تسخیر شده است طبرسی ذیل آیه 110 مؤأمنون نقل کرده که آن به معنی مسخره شده و با ضمّ و کسر هر دو آید ولی به معنی تسخیر شده فقط با ضمّ آید و نیز گوید: آن را در آیه . بالاتفاق به ضمّ خوانده‏اند ولی در آیه ، . به ضمّ وکسر هر دو خوانده‏اند. ناگفته نماند: «سَخْرِیّاً» در مؤمنون 110 و ص 63 در قرآنها به کسر سین است گرچه قراء با هر دو خوانده‏اند به نظر می‏آید که مراد از آن در دو آیه فوق مسخره گرفتن است مخصوصاً در سوره‏مؤمنونکه ما بعد آن «وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ» است. ولی در آیه 32 زخرف مراد از آن تسخیر شده است که ذیلاً آن را بررسی میکنیم : * . «سُخْرِیّاً» در این آیه چنانکه گفتیم بالاتفاق با ضمّ قرائت شده است. و مراد از آنه تسخیر کردن است که مردمان یکدیگر را مسخر می‏کنند. مراد از رحمت ظاهراً نبوت است که آیه قبل می‏گوید «وِ قالوا لَوْ لا نُزِّلَ هذا الْقةرْآنُ علی رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتینِ عَظیمٍ» در جواب آمده: آیا آنها رحمت خدا را قسمت می‏کنند و می‏خواهند نبوّت روی دلخواه آنها باشد گذشته از نبوّت معیشتهای آنها را نیز ما قسمت کرده‏ایم تا یکدیگر را تسخیر کنند و هر کس از دیگری فرمان برد و دست به هم دهند تا کار دنیا اداره شود. نا گفته نماند چنانکه در «رزق» گذشت خداوند استعدادهای بشر را مختلف قرار داده تا هر یک در کاری متخصّص باشند و هر یک کاری پیش گیرند و هر متخصّص آن دیگری را تسخیر کند تا اطاعت و فرمانبرداری در جریان افتاده کارها روبه راه شوند. اگر مردم در یک استعداد آفریده می‏شدند و یکسان می‏بودند یکدیگر را مسخّر نمی‏کردند و امور دنیا پیش نمی‏رفت به نظر نگارنده مراد از «قَسَمْنا» و «رَفَعْنا» راجع به اختلاف استعدادها است نه به ثروت و مال دنیا گرچه نتیجه آن از اختلاف در ثروت نیز هست و اللّه اعلم.

پیشنهاد کاربران

بپرس