نسخ کردن

فرهنگ فارسی

(مصدر ) باطل کردن زایل کردن: حکم نافذ او( پیغمبر ) احکام عرب وعجم نسخ کرد.

مترادف ها

transform (فعل)
دگرگون کردن، تبدیل کردن، تغییر شکل دادن، نسخ کردن

transmogrify (فعل)
تغییر شکل دادن، نسخ کردن

فارسی به عربی

تحول

پیشنهاد کاربران

بپرس