نستعلیق حرف زدن. [ ن َ ت َ ح َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) الفاظ فصیح و بلیغ به تکلف گفتن و الفاظ به مخرج ادا کردن. ( از غیاث اللغات ). با لفظ قلم حرف زدن. بیشتر در مقام مزاح گفته می شود. ( فرهنگ نظام ). کنایه از حرف به تکلف زدن والفاظ را به مخرج ادا کردن و همچنین با لفظ قلم حرف زدن یعنی به عبارت کتابی سخن گفتن. ( آنندراج ). با تکلیف [ ظ: تکلف ] بلیغ و فصیح حرف زدن و الفاظ مأخوذ از تازی را از مخرج ادا کردن. ( از ناظم الاطباء ).