[ویکی الکتاب] معنی نَسْتَبِقُ: مسابقه بدهیم
ریشه کلمه:
سبق (۳۷ بار)
تقدمو پیش افتادن. راغب میگوید: اصل سبق پیش افتادن در راه رفتن است. و به طور مجاز در غیر آن به کار میرود مثل «ما سبقونا الیه سبقت من ربّک»یعنی نافذ شد و گذشت و به طور استعاره در احراز فضیلت به کار میرود نحو «وَالسّابِقُونَ السّابِقُونَ» آنانکه به وسیله اعمال صالحه به رحمت و جنت خدا پیشی گرفتهاند . استباق به معنی مسابقه و پیشی گرفتن بر یکدیگر است مثل . و استفعال برای آن است که هر یکی پیش افتادن را میخواهد. مسبوق: پیشی گرفته شده و قهراً به معنی مغلوب و عاجز است ما مغلوب و عاجز نیستیم از اینکه دیگران را به جای شما بگیریم. * این آیه و آیه 28 عنکبون درباره قوم لوط است و روشن میکند که لواط اولین بار پیدا شده است. * . مراد از سابقات ظاهراً ابرهای حامل باران ایت و یا غرض نحوه خاصّی از نیروهای جهان است که در «دبر» تفصیلاً گفته شد. * . در زمین خودپسندی کردند و بر خدا غالب نبودند یعنی خدا را نمیتوانستند عاجز کنند. * . قرائت مشهور در «الانصار» با کسر است که عطف بر مهاجرین باشد ولی یعقوب آن را با رفع خوانده است ئ عطف بر سابقون است در این صورت حکم «رضی اللّه» بر عموم انصار شامل است نه بر نخستین آنها. مراد از سابقون اختلاف است گفتهاند: منظور آنانند مه به دو قبله نماز خواندهاند. بعضی اهل بیعت رضوان را دانستهاند که بیعت حدیبیّه است. بعضی آنها را اهل بدر دانسته و برخی مهاجرین پیش از هجرت (مجمع البیان). نا گفته نماند اهل هر زمان نسبت به زمان آینده سابق است ولی قید «الاولون» روشن میکند مراد پیشروان اولیهاند که کسی بر آنها سبقت نیافته است به عقیده المیزان آیه منطبق است بر آنانکه ایمان آوردهاند و پیش از جنگ بدر مهاجرت کردهاند و نیز منطبق است بر اهل مدینه که ایمان آوردند و مهاجران را پذیرفته و در خانههای خود جا دادند و معیشت آنها را تأمین کردند. ریشه دین به وسیله آنها ثابت گردیدو دیگران از ایشان پیروی کردند. نا گفته نماند ایمان و عمل در مهاجران و انصار شرط رضای خداست که فرموده ، ، . باز نا گفته نماند جمله «رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» در این آیه و آیات 119 مائده، 18 فتح، 22 مجاذله و 8 بیّنه مشروط است بر اینکه شخص تا آخر عمرش ذر ایمان و عمل ثابت بماند و گرنه منظور آن نیست که اگر از ایمان و عمل هم بیرون رود باز خدا از او راضی است. عبیداللّه بن جحش شوهر امّ جبیبه که از مهاجرین به حبشه بود در حبشه نصرانی شد و از دین بیرون رفت. نمیشود گفت: چون از مهاجرین نخستین بود خدا از او راضی است طلحه و زبیر که از مهاجرین اول اند بیعت علی بن ابیطالب علیه السلام را نکث کردند و آن حضرت بر آن دو نفرین کرد و سبب آن همه کشتار گردیدند آیا باز بگوئیم خدا از آن دو راضی است. عدهای از مسلمانان که از مهاجرین اولیّه و انصار نیز در میانشان بودند بر عثمان شوریدند و او را کشتند و نگفتند از مهاجرین اولیه است بلکه هر گونه اهانت و شورش را برعلیه او جایز بلکه واجب میدانستند. عایشه خود مردم را بر عثمان میشوراند و او را بر یهودی تشبیه میکرد و «اقتلوا نعثلا» میگفت. مهاجرین اولیه و انصار وصیت رسول خدا صلی اللّه علیه و اله وسلم را زیر پا گذاشته و حق امیر المؤمنین علیه السلام غصب کردند و دهها نظیر اینها. آیا باید همه این مظالم رانادیده گرفت و گفت: «رَضَِی اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ». بلی «رَضِیَ اللّهُ» در حق مهاجرین اولیه و انصار و تابعان به احسان در صورتی است که در ایمان و عمل پایدار باشند آنها با هجرت و نصرت خدا را از خود راضی کردند ادامه رضای خدا مشروط به ادامه عمل است چنانکه در این سوره آمده میبینیم که ایمان و عمل شرط مغفره و اجر عظیم است. بعضی از بزرگان گویا ماضی بودن «رَضَیَ اللّهُ» را در نظرگرفته و گوید: ظهور آیه دائمی بودن رضا را میفهماند ولی چنانکه گفته شد در آیات دیگر نیز نظیر این جمله را داریم رضای خدا پیوسته در ایمان و عمل و سخط و غضبش در کفر و فسق و فساد است شخص با فعل خود مورد یکی از آن دو واقع میشود. آری مهاجرین و انصار اولیّه که تغییر روش ندادند دارای فضیلت بر دیگران اند. * . اگر میخواستیم چشمهایشان را از بین میبردیم آن وقت میخواستند در راه رفتن بر دیگران سبقت بگیرند ولی چطور میدیدند؟ بعضی آن را عدم قدرت بر هدایت گرفتهاند ولی با ملاحظه آیه قبل و بعد بدست میآید که منظور اظهار قدرت است مثل .
ریشه کلمه:
سبق (۳۷ بار)
تقدمو پیش افتادن. راغب میگوید: اصل سبق پیش افتادن در راه رفتن است. و به طور مجاز در غیر آن به کار میرود مثل «ما سبقونا الیه سبقت من ربّک»یعنی نافذ شد و گذشت و به طور استعاره در احراز فضیلت به کار میرود نحو «وَالسّابِقُونَ السّابِقُونَ» آنانکه به وسیله اعمال صالحه به رحمت و جنت خدا پیشی گرفتهاند . استباق به معنی مسابقه و پیشی گرفتن بر یکدیگر است مثل . و استفعال برای آن است که هر یکی پیش افتادن را میخواهد. مسبوق: پیشی گرفته شده و قهراً به معنی مغلوب و عاجز است ما مغلوب و عاجز نیستیم از اینکه دیگران را به جای شما بگیریم. * این آیه و آیه 28 عنکبون درباره قوم لوط است و روشن میکند که لواط اولین بار پیدا شده است. * . مراد از سابقات ظاهراً ابرهای حامل باران ایت و یا غرض نحوه خاصّی از نیروهای جهان است که در «دبر» تفصیلاً گفته شد. * . در زمین خودپسندی کردند و بر خدا غالب نبودند یعنی خدا را نمیتوانستند عاجز کنند. * . قرائت مشهور در «الانصار» با کسر است که عطف بر مهاجرین باشد ولی یعقوب آن را با رفع خوانده است ئ عطف بر سابقون است در این صورت حکم «رضی اللّه» بر عموم انصار شامل است نه بر نخستین آنها. مراد از سابقون اختلاف است گفتهاند: منظور آنانند مه به دو قبله نماز خواندهاند. بعضی اهل بیعت رضوان را دانستهاند که بیعت حدیبیّه است. بعضی آنها را اهل بدر دانسته و برخی مهاجرین پیش از هجرت (مجمع البیان). نا گفته نماند اهل هر زمان نسبت به زمان آینده سابق است ولی قید «الاولون» روشن میکند مراد پیشروان اولیهاند که کسی بر آنها سبقت نیافته است به عقیده المیزان آیه منطبق است بر آنانکه ایمان آوردهاند و پیش از جنگ بدر مهاجرت کردهاند و نیز منطبق است بر اهل مدینه که ایمان آوردند و مهاجران را پذیرفته و در خانههای خود جا دادند و معیشت آنها را تأمین کردند. ریشه دین به وسیله آنها ثابت گردیدو دیگران از ایشان پیروی کردند. نا گفته نماند ایمان و عمل در مهاجران و انصار شرط رضای خداست که فرموده ، ، . باز نا گفته نماند جمله «رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» در این آیه و آیات 119 مائده، 18 فتح، 22 مجاذله و 8 بیّنه مشروط است بر اینکه شخص تا آخر عمرش ذر ایمان و عمل ثابت بماند و گرنه منظور آن نیست که اگر از ایمان و عمل هم بیرون رود باز خدا از او راضی است. عبیداللّه بن جحش شوهر امّ جبیبه که از مهاجرین به حبشه بود در حبشه نصرانی شد و از دین بیرون رفت. نمیشود گفت: چون از مهاجرین نخستین بود خدا از او راضی است طلحه و زبیر که از مهاجرین اول اند بیعت علی بن ابیطالب علیه السلام را نکث کردند و آن حضرت بر آن دو نفرین کرد و سبب آن همه کشتار گردیدند آیا باز بگوئیم خدا از آن دو راضی است. عدهای از مسلمانان که از مهاجرین اولیّه و انصار نیز در میانشان بودند بر عثمان شوریدند و او را کشتند و نگفتند از مهاجرین اولیه است بلکه هر گونه اهانت و شورش را برعلیه او جایز بلکه واجب میدانستند. عایشه خود مردم را بر عثمان میشوراند و او را بر یهودی تشبیه میکرد و «اقتلوا نعثلا» میگفت. مهاجرین اولیه و انصار وصیت رسول خدا صلی اللّه علیه و اله وسلم را زیر پا گذاشته و حق امیر المؤمنین علیه السلام غصب کردند و دهها نظیر اینها. آیا باید همه این مظالم رانادیده گرفت و گفت: «رَضَِی اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ». بلی «رَضِیَ اللّهُ» در حق مهاجرین اولیه و انصار و تابعان به احسان در صورتی است که در ایمان و عمل پایدار باشند آنها با هجرت و نصرت خدا را از خود راضی کردند ادامه رضای خدا مشروط به ادامه عمل است چنانکه در این سوره آمده میبینیم که ایمان و عمل شرط مغفره و اجر عظیم است. بعضی از بزرگان گویا ماضی بودن «رَضَیَ اللّهُ» را در نظرگرفته و گوید: ظهور آیه دائمی بودن رضا را میفهماند ولی چنانکه گفته شد در آیات دیگر نیز نظیر این جمله را داریم رضای خدا پیوسته در ایمان و عمل و سخط و غضبش در کفر و فسق و فساد است شخص با فعل خود مورد یکی از آن دو واقع میشود. آری مهاجرین و انصار اولیّه که تغییر روش ندادند دارای فضیلت بر دیگران اند. * . اگر میخواستیم چشمهایشان را از بین میبردیم آن وقت میخواستند در راه رفتن بر دیگران سبقت بگیرند ولی چطور میدیدند؟ بعضی آن را عدم قدرت بر هدایت گرفتهاند ولی با ملاحظه آیه قبل و بعد بدست میآید که منظور اظهار قدرت است مثل .
wikialkb: نَسْتَبِق