نسبت حکمیه
لغت نامه دهخدا
دانشنامه آزاد فارسی
نِسبَت حُکمیّه
اصطلاحی در منطق. از دو دیدگاه تفسیر می شود: ۱. از دیدگاه صوری (ظاهری)، لفظی است که محمول (محکومٌ به) را به موضوع (محکومٌ علیه) نسبت می دهد، مثل «است» و «نیست» در زبان فارسی؛ ۲. از دیدگاه معنوی (باطنی)، تصوری است که از اتصاف موضوع به محمول حکایت می کند، چنان که فی المثل، در جریان حکم به این معنا که «انسان، حیوان است»، سه تصور حضور دارد: تصور «انسان» (موضوع)، تصّور «حیوان» (محمول) و تصور «حیوان بودن انسان» که تصور نسبت حکمیه به شمار می آید. از نسبت حکمیه به رابطه نیز تعبیر می شود.
اصطلاحی در منطق. از دو دیدگاه تفسیر می شود: ۱. از دیدگاه صوری (ظاهری)، لفظی است که محمول (محکومٌ به) را به موضوع (محکومٌ علیه) نسبت می دهد، مثل «است» و «نیست» در زبان فارسی؛ ۲. از دیدگاه معنوی (باطنی)، تصوری است که از اتصاف موضوع به محمول حکایت می کند، چنان که فی المثل، در جریان حکم به این معنا که «انسان، حیوان است»، سه تصور حضور دارد: تصور «انسان» (موضوع)، تصّور «حیوان» (محمول) و تصور «حیوان بودن انسان» که تصور نسبت حکمیه به شمار می آید. از نسبت حکمیه به رابطه نیز تعبیر می شود.
wikijoo: نسبت_حکمیه
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید