نساف

لغت نامه دهخدا

نساف. [ ن ُس ْ سا / ن َس ْ سا ] ( ع اِ )مرغی است شبیه فراشتوک. ( منتهی الارب ). نام مرغی شبیه به پرستوک. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). او را منقار بزرگی است. ( از اقرب الموارد ). ج ، نساسیف.

نساف. [ ن ِ ] ( ع اِ ) ج ِ نسفة. رجوع به نسفة شود.

فرهنگ فارسی

جمع نسفه است

پیشنهاد کاربران

بپرس