نزهتگه

لغت نامه دهخدا

نزهتگه. [ ن ُ هََ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) نزهتگاه. تفرج گاه. گردش گاه. آنجا که صفای خاطر و انبساط افزاید. نزهت سرا. نزهت کده. جای نزهت افزا. نزهت ستان. رجوع به نزهتگاه شود :
دید نزهتگهی گرانمایه
سبز در سبز و سایه در سایه.
نظامی.
خرامان خسرو و شیرین شب و روز
به هرنزهتگهی شاد و دل افروز.
نظامی.
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند.
حافظ.

فرهنگ فارسی

تفرج گاه . گردش گاه . آنجا که صفای خاطر و انبساط افزاید : نزهتگاه . نزهت سرا . نزهت کده . جای نزهت افزا . نزهت ستان .

پیشنهاد کاربران

نُزهَتگهِ ارواح : بهشتِ برزخی که ارواحِ مؤمنین در آن می خُرامند و از نعمت هایش بهره می برند. گر به نزهتگهِ ارواح بَرَد بویِ تو باد، عقل و جان گوهرِ هستی به نثار اَفشانَند _ حافظ
ساحت پاک و قدسی_ تماشاگه
جای گردش، گردشگاه
تا آینه تو غرق زنگ است/نزهتگه وصل بر تو تنگ است
نزهتگه وصل ، اضافه تشبیهی است که در ان وصال خدا به نزهتگه و گردشگاه مانند شده است
تفرجگاه، تفریح گاه

بپرس