نزف
لغت نامه دهخدا
نزف. [ ن َ زَ ] ( ع مص ) ایستادن اشک. ( آنندراج ). تمام شدن اشک چشم. ( از اقرب الموارد ). منقطع شدن و پایان گرفتن اشک. ( از المنجد ).
بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - کشیدن آب چاه .۲ - خون گرفتن بافصد و حجامت .یانزف دم : نزف الدم
ضعیف شده از کمی خون یا نزیف .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (پزشکی ) گرفتن خون از بدن به وسیلۀ فصد یا حجامت.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار)
خارج کردن وخارج شدن. لازم و متعدی بکار رفته است «نَزَفَ ماءَالْبِثْر نَزْفاً» یعنی همه آب چاه را کشید«نَزَفَتِ الْبِئرُ» یعنی آب چاه کشیده شد. انزاف مثل نزف لازم و متعدی آمده است. به شخص مست نزیف گویند که عقلش به علت مستی مسلوب شده گوییم:«نُزِفَ الرَّجُلُ» «به صیغه مجهول» یعنی مرد عقلش رفت و مست شد. . «یُنْزَفُون» در قرآنها به صیغه مجهول است. ولی معلوم و به کسر زاء نیز خوانده شده، عاصم در این آیه آنرا به فتح زاء و در آیه . به کسر زاء خوانده است مخفی نماند که هر دو از باب افعال اند. معنی آیه اول: در شراب بهشتی دردی نیست و از آن مست و مسلوب العقل نمیشوند. معنی آیه دوم: از خمر بهشتی دردسر عارضشان نمیگردد وعقلشان مسلوب نمیشود بقیه مطلب در «غول» دیده شود ظاهرا غول و صداع در هردو آیه به یک معنی باشد.
خارج کردن وخارج شدن. لازم و متعدی بکار رفته است «نَزَفَ ماءَالْبِثْر نَزْفاً» یعنی همه آب چاه را کشید«نَزَفَتِ الْبِئرُ» یعنی آب چاه کشیده شد. انزاف مثل نزف لازم و متعدی آمده است. به شخص مست نزیف گویند که عقلش به علت مستی مسلوب شده گوییم:«نُزِفَ الرَّجُلُ» «به صیغه مجهول» یعنی مرد عقلش رفت و مست شد. . «یُنْزَفُون» در قرآنها به صیغه مجهول است. ولی معلوم و به کسر زاء نیز خوانده شده، عاصم در این آیه آنرا به فتح زاء و در آیه . به کسر زاء خوانده است مخفی نماند که هر دو از باب افعال اند. معنی آیه اول: در شراب بهشتی دردی نیست و از آن مست و مسلوب العقل نمیشوند. معنی آیه دوم: از خمر بهشتی دردسر عارضشان نمیگردد وعقلشان مسلوب نمیشود بقیه مطلب در «غول» دیده شود ظاهرا غول و صداع در هردو آیه به یک معنی باشد.
wikialkb: ریشه_نزف
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید