دیکشنری
مترجم
بپرس
نزدیک بودن
معنی انگلیسی
:
impend
,
verge
دنبال کنید
مترادف ها
proximity
(اسم)
مجاورت، نزدیکی، نزدیک بودن، قرابت
be close
(اسم)
نزدیک بودن
فارسی به عربی
تاخم
پیشنهاد کاربران
at hand دم دست بودن. نزدیک بودن از لحاظ زمانی: the new year is at hand سال نو نزدیکه
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها