نزدیک به


معنی انگلیسی:
almost, near, toward, fit

مترادف ها

toward (حرف اضافه)
روی، درباره، بسوی، بطرف، برای، نسبت به، در راه، نزدیک به

فارسی به عربی

نحو

پیشنهاد کاربران

in the run - up to
in the run - up to the election
تقریباً
قریب به
حدوداً
within easy reach of

بپرس