نزده رقصیدن
اصطلاحات و ضرب المثل ها
بدون دلیل / بهانه کاری را انجام دادن؛ برای انجام کاری منتظر موقعیت / بهانه ی خاص / مساعد بودن زمینه باقی نماندن
مثال:
- مبادا بهانه دستش بدی ! این بابا خودش نزده می رقصه.
- دوستان عزیز، این ها خودشان نزده می رقصند، شما دیگر چرا هم نوایی می کنید؟
پیشنهاد کاربران
نزده رقصیدن ؛ در تداول عامه با مختصر بهانه و دست آویزی خود را وارد کاری کردن بدون ضرورت و لزوم و مناسبت : نزده می رقصد.