نزاکت
/nezAkat/
مترادف نزاکت: آداب دانی، ادب، تربیت، ظرافت، لطافت، نازکی
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: پاکیزگی، ادب، خوش اخلاقی، خوی خوش، رفتارپسندیده
برچسب ها: اسم، اسم با ن، اسم دختر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
- نزاکت کردن ؛ اظهار نازک مزاجی خود کردن. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ).
|| نازکی. لطافت. ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ). ظرافت. زیبائی. ( ناظم الاطباء ) :
از نزاکت رنگ گر بر چهره گل بشکند
خار از بی طاقتی در چشم بلبل بشکند.
صائب.
|| سلیقه. ( فرهنگ نظام ). || نرمی. ملاست. ملایمت. آهستگی. مبادی آدابی. ( ناظم الاطباء ).- بانزاکت ؛ مبادی آداب. ظریف. ( ناظم الاطباء ).
- بی نزاکت ؛ بی ظرافت. بی ادب. بداخلاق. بی زینت.ناآراسته. ناپاک. کثیف. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( مصدرواسم ) ۱ - نازکی لطافت : نزاکت زپیراهنش لاف باف که گردداز آن پرتوشعله صاف . ( ظهوری دروصف فانوس آنند.:لاف باف ) ۲ - سلیقه نیکو.۳ - مراعات آداب ورسوم : آهوخانم وزن چادرسفیدباشرم حضورونزاکت دو ناشناس تازه بهم رسیده باهم سلام وعلیک واحوالپرسی کردند.توضیح مولف بهارعجم گوید: نزاکت مصدرجعلی فارسیان ازماده نازک عبارتست ازاظهارنازک مزاجی خود ...بسماجت وابرام دیگران ...وبالفظ کردن وکشیدن وگذاشتن مستعمل است .دزی این کلمه رامعرب مستحدث داند.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] نازکی، لطافت.
۳. [قدیمی، مجاز] پاکیزگی و آراستگی.
جدول کلمات
مترادف ها
خوشخویی، نزاکت، ادب، خوش معاشرتی
خوشخویی، نرمی، نزاکت، فهمیده و مودب بودن
مدارا، نزاکت، نجابت و رفتار خوب، تربیت، مردمی
نجابت، نزاکت، ادب
تناسب، نزاکت، مراعات اداب نزاکت، برازندگی
ملاحظه، نزاکت، کاردانی، سلیقه، درایت
نزاکت، ادب
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ستاک این واژه نازک است به ریخت و چمی دگرسته در عربی
رفتاری که بر خاسته از تربیت درست باشد
ادب . . . تربیت . . . . .
حسن سلوک ؛ خوش رفتاری.