نزاغ

لغت نامه دهخدا

نزاغ.[ ن َزْ زا ] ( ع ص ) آنکه تباهی افکند و برآغالاند مردم را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). که بین مردم فساد کند و مردم را بر یکدیگر بشوراند. ( از اقرب الموارد ). منزغ. ( منتهی الارب ). || آنکه غیبت کند مردم را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). که طعنه زند و غیبت کند و به بدی یاد کند مردم را. ( از اقرب الموارد ). منزغة. ( از منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس