نرگاو اسمان

دانشنامه عمومی

نرگاو آسمان. نرگاو آسمان ( نماد صورت فلکی گاو ) موجودی اسطوره ای در بین النهرین باستان است که گیلگمش با آن مبارزه می کند. داستان نرگاو آسمان دارای دو روایت اصلی متفاوت است: یک روایت در شعر سومری پیشین آمده و روایت جدیدتر در حماسهٔ گیلگمش به اکدیِ معیار. افزون بر این، در روایت های هیتی و هوری حماسه نیز حضور دارد. در نخستین متن های بازمانده از بین النهرین، نام گیلگمش به صورت «بیلگمس» ثبت شده است. پنج شعر سومری دربارهٔ وی وجود دارد. یکی از وام گیری های آشکار در حماسه، تأثیر روشنِ بیلگمس و نرگاو آسمان بر لوح VI است. نام دیگر این شعر «قهرمان در نبرد» است که بنا بر واژه های آغازین شعر ( šul. mè. kam ) انتخاب شده است. برخی از محققان متن سومری داستان گودام را با آن در ارتباط می دانند.
گزارش کامل ترِ اکدی در لوح VI حماسهٔ گیلگمش آمده است که در آن ایشتار ( الهه جنگ و عشق ) نرگاو آسمان را برای انتقام رها می کند تا شهر اوروک را به آشوب بکشد اما گیلگمش ( قهرمان داستان که پادشاه شهر است ) و انکیدو موفق می شوند آن را شکست دهند. انکیدو مردی وحشی است که از گِل خلق می شود تا خنثی کننده گیلگمش باشد. پس از درگیری گیلگمش و انکیدو، آن دو رفیق صمیمی و احتمالا عاشق یکدیگر می شوند. به نظر اندرو جرج، شواهدی برای تفسیر اخیر هم در خود حماسه و هم پیش از آن، در شعر مرگ بیلگمس وجود دارد.
پس از بازگشت گیلگمش به اوروک از سفر به جنگل سدر، ایشتار به او پیشنهاد ازدواج می دهد که معکوس کردن آداب معاشقه در آن زمان بود. گیلگمش پیشنهاد او را رد می کند و می گوید که ایشتار نمی تواند نقش های سنتی یک همسر را به عهده بگیرد؛ پس از آن، سرنوشت اغلب وحشتناک معشوقان قبلی او را ترسیم می کند. او به آسمان می رود و با تهدیدِ رها کردن مردگان از جهان زیرین، آنو ( خدای آسمان ) را مجبور می کند نرگاو آسمان را به او بدهد تا برای انتقام به اوروک بفرستد.
در سال ۱۹۱۱، زیگموند فروید و کارل گوستاو یونگ با یکدیگر درباره حماسه نامه نگاری کردند؛ این نامه نگاری در ادامه مباحث قبلی آنها بر سر گیلگمش بود. پس از این تبادل فکری، یونگ در یکی از آثار اولیه خود بارها از گیلگمش نام برد. یونگ حماسه را مثالی از تمایل ناخودآگاه مادر به رابطه جنسی با فرزند خود دانست ( تمایل ایشتار به گیلگمش ) .
ریوکا کلوگر، به تشویق یونگ، تحقیق گسترده ای درباره حماسه انجام داد. به عقیده کلوگر، داستان گیلگمش را باید اسطوره ای در نظر گرفت که نه فقط نماد رویدادهای کهن الگویی بلکه تا حدی نشان دهندهٔ پیشرفت خودآگاهی انسانی است. قهرمان، همیشه از سطح واقعی خودآگاهیِ زمان خود جلوتر و بنابراین، قهرمان نماد یا حامل روند دگرگونی است. این روند امروزه به نام تفرد شناخته می شود. کلوگر تمایز مهمی بین مادر شخصی و کهن الگویی قائل می شود. زمانی که گیلگمش ایشتار را به عنوان تجسم «مجموع پتانسیل زنانه» رد می کند، این عمل نماد تلاش او «برای خروج از چرخهٔ مادرانهٔ طبیعت به یک سیر تکاملی روحی جدید» است و بر این اساس، نقطه عطف مهمی در تفرد قهرمان و پیشرفت فرهنگی نوع بشر است. کلوگر چنین نتیجه گیری می کند که حماسه گیلگمش در مجموع «در ساختار درونی خود، روند دگرگونی در ناخودآگاهی جمعی، انتظار برای روند تفرد، را نشان می دهد» و در همان حال «بازتاب دوره پراهمیتی در تاریخ دین است، زمانی که «الهه بزرگ ایشتار» توسط قهرمان که حمایت شمش را با خود دارد، شکست می خورد».
عکس نرگاو آسمانعکس نرگاو آسمانعکس نرگاو آسمان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس