آن که این شعر نرگان گفته ست
زیر سیصدهزار تن خفته ست.
قریعالدهر( از لغت فرس ).
از جهان برداشت آئین سؤال کرد قارون خلق را تا نرگان.
شمس فخری.
رجوع به نره شود.نرگان. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اشترجان فلاورجان شهرستان اصفهان ، در 11هزارگزی جنوب غربی فلاورجان و 4هزارگزی شمال پل بابامحمود در جلگه معتدل هوائی واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ، محصولش غلات و برنج ، شغل اهالی زراعت و گله داری وکرباس بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).