لغت نامه دهخدا
نروک. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نمداد بخش کهنوج شهرستان جیرفت. در 108هزارگزی شمال شرقی کهنوج و 2هزارگزی مغرب راه ریگان به کهنوج در منطقه کوهستانی سردسیر واقع است و 200 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و حبوبات و خرما، شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
فرهنگ فارسی
دهی است از دهستان نمداد بخش کهنوج شهرستان جیرفت .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) (زیست شناسی ) ریشۀ گیاهی کوهی.
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
ذکره. [ ذَ ک ِ رَ ] ( ع ص ، اِ ) زن به مرد مانا. مُذکّرَة. مُتَذِکّرة. هرکولة. || زنی که خود را به مردان مانند کند.
رجلة. [ رَج ُ ل َ ] ( ع اِ ) مؤنث رَجُل. ( ناظم الاطباء ) . زن ، خلاف مرد، یقال : کانت عایشة رضی اﷲعنها رجلةالراء. ( منتهی الارب ) . مؤنث رجل ، مانند مرء و مرءة. ( از اقرب الموارد ) . || زن مردمانند که کارهای مردانه کند. ( ناظم الاطباء ) . زن. ج ، رَجُلات. ( مهذب الاسماء ) .
... [مشاهده متن کامل]
رجلة. [ رَج ُ ل َ ] ( ع اِ ) مؤنث رَجُل. ( ناظم الاطباء ) . زن ، خلاف مرد، یقال : کانت عایشة رضی اﷲعنها رجلةالراء. ( منتهی الارب ) . مؤنث رجل ، مانند مرء و مرءة. ( از اقرب الموارد ) . || زن مردمانند که کارهای مردانه کند. ( ناظم الاطباء ) . زن. ج ، رَجُلات. ( مهذب الاسماء ) .
... [مشاهده متن کامل]
فرزند نوه ، نواده در زبان مُلکی گالی ( زبان بومیان رشته کوه مکران در جنوب شرق کشور )