نرنجاندن

مترادف ها

indulge (فعل)
شوخی کردن، رها ساختن، مخالفت نکردن، مخالف نبودن، افراط کردن، نرنجاندن، زیاده روی کردن، دل کسی را بدست اوردن

فارسی به عربی

انغمس

پیشنهاد کاربران