نرمینه

لغت نامه دهخدا

نرمینه. [ ن َ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ) هر چیز نرم. ( ناظم الاطباء ). نوع جامه های چون خز و قز و سنجاب و جز آن. ( یادداشت مؤلف ).

پیشنهاد کاربران

چند برابرواژه ی پارسی در کنار هم:
۱: لطیف و کثیف: نرمینه و سختینه.
۲: رقیق و غلیظ: کم مایه و پرمایه.
۳: متکاثف و متخلخل: چَگال و تَنُک.
۴: متراکم: انبوه، انباشته.
پارسی را پاس بداریم: )

بپرس