نیست یک شیر رام گردن کش
که تو را رام و نرم گردن نیست.
مسعودسعد.
سوزنی در مدح وی با قافیه کشتی گرفت قافیه شد نرم گردن گرچه توسن بود و گست.
سوزنی.
چو خر نرم گردن نگشتم از آن ولیکن چو خر گشته ام سخت ایر.
سوزنی.
خورشید سرفکنده و مه خویشتن شناس مریخ نرم گردن و کیوان فروتن است.
انوری.
دو شخص ایمنند ار تو آئی به جوش یکی نرم گردن یکی سفته گوش.
نظامی ( از آنندراج ).
نشستند بیدارمغزان روم به مهر ملک نرم گردن چو موم.
نظامی ( از آنندراج ).
و هَلُم َّ جَرّا تا به وقتی که خراسان و مازندران در زیر سنگ های بلای این آسیای گردان نرم گردن شدند. ( جهانگشای جوینی ).