نرم دل. [ ن َ دِ ] ( ص مرکب ) رحم دل. مقابل سخت دل. ( فرهنگ نظام ). مقابل سنگدل. ( آنندراج ). رقیق القلب. ملایم. ( ناظم الاطباء ). سلیم. ( دهار ) ( ناظم الاطباء ). اذلة. ( ترجمان علامه جرجانی ) : و سقلاب مردی نرم دل بود. ( مجمل التواریخ ). از نرم دلان ملک آن بوم بود آهن آبدار چون موم.
نظامی.
- نرم دل شدن ؛ رام شدن. به رحم آمدن : جهاندار دارای جوشیده مغز نشدنرم دل زآن سخنهای نغز.
نظامی.
فرهنگ عمید
رئوف و مهربان.
مترادف ها
softhearted(صفت)
دل رحیم، نازک دل، نرم دل
پیشنهاد کاربران
tender - hearted
حلیم النفس ؛ نرم دل. ( ازناظم الاطباء ) .
تنک دل. [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ دِ ] ( ص مرکب ) تنک حوصله. کنایه از کسی که اخفای مال و راز نتواند کرد. ( آنندراج ) . رقیق القلب. ( از یادداشتهای محمد قزوینی، از حاشیه ٔ برهان چ معین ) . که دلی مهربان و نازک دارد. کم صبر و کم تحمل : ... [مشاهده متن کامل]
گرنه تنک دل شده ای وین خطاست راز تو چون روز به صحرا چراست ؟ نظامی. تنک دلی که نیارد کشید زحمت گل ملامتش نکنم گرز خار برگردد. سعدی. تنک دل چو یاران بمنزل رسند نخسبد که واماندگان از پسند. ( بوستان چ فروغی ص 38 ) . ز کاوش مژه رگهای جانْش بشکافند تنک دلی که چو من چشم برنمی دارد. نظیری ( از آنندراج ) .