نرم خوی. [ ن َ ] ( ص مرکب ) پسندیده خوی. ( آنندراج ). دَهْثَم. دَهّاس. دَمیث. ( منتهی الارب ). دمث. ذلولی. ( یادداشت مؤلف ). نرم خو. رجوع به نرم خو شود : انصاف میدهم که چو روی تو روی نیست گل در مزاج لطف چو تو نرم خوی نیست.امیرحسن دهلوی.