نردی


معنی انگلیسی:
scalar

لغت نامه دهخدا

نردی. [ ن َ ] ( ص نسبی ) منسوب به نرد. رجوع به نرد شود.
- عظم نردی ؛ استخوانی که کنار استخوان پاشنه به آن پیوسته است و آن شش پهلو دارد مانند کعبتین نرد. رجوع به تشریح میرزاعلی ص 154 شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به نرد است یا عظیم نردی استخوانی که کنار استخوان پاشینه و به وی پیوسته است و آن شش پهلو دارد مانند کعبتین نرد .

پیشنهاد کاربران

بپرس