نذل
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی نَّذِلَّ: که خوار و ذلیل شویم
معنی نُزُل: هر خوردنی و نوشیدنی که میزبان به وسیله آن از میهمان خود پذیرایی میکند و حرمتش را پاس میدارد - غذا و نوشیدنی و سایر مایحتاجی که برای مسافر قبل از آمدنش فراهم میکنند - پذیرایی که در ابتدای ورود از شخصی می نمایند
معنی نَزَّلَ: نازل کرد
معنی نُزِّلَ: نازل شد
معنی نَزَلَ: نازل شد
معنی نَظَلُّ: دائماً هستیم(از افعال ناقصه است که معنی اش با عبارت بعدش کامل می گردد لذا معنی عبارت "نَعْبُدُ أَصْنَاماً فَنَظَلُّ لَهَا عَاکِفِینَ "یعنی : گفتند ما بتهایی را میپرستیم و دائما نزد آنها هستیم ، برای خاطر خود آنها)
ریشه کلمه:
ذلل (۲۴ بار)
ذلّ (بضم اول) و ذلّة (به کسراول) به معنی خواری و ضّد عزّت است (صحاح - قاموس). ذلّ (به کسر اول) به معنی رام شدن است چنانکه در صحاح گوید و ذلیل شخصی است که آشکار خوار باشد و ناقه ذلول شتر رام است. در قاموس گوید: ذّل با ضم و گاهی با کسر آید و به معنی نرمی است راغب میگوید: ذلّ با ضمّ آنست که از روی قهر باشد و با کسر آنست که بعد از سختی و چموشی باشد. قول صحاح با استعمال قرآن بیشتر میسازد. ، یعنی پیش از آن که ذلیل و خوار گردیم از آیات تو پیروی کنیم. ، ، یعنی در حکومت شریک و از ذلت یاری نداشته است و ذلیل و خوار نبوده که حاجت بولّی داشته باشد. ، به آنها از پروردگارشان غضب و خواری میرسد در زندگی دنیا. کلمه ذلّة هفت بار در قرآن آمده است. * «اذلة» جمع ذلیل است بمعنی خواران مثل ، عزیزان اهل آن را ذلیل میکنند و مثل ، و نیز جمع ذلول آمده به معنی رامها و نرمها نحو ، یعنی: بر مؤمنان نرم و رام و بر کفار عزیز و تنداند. چنان که ذلل (بر وزن عنق) نیز جمع ذلول است مثل ، به عقیده مجاهد «ذللاً» صفت «سبل» و حال است از آن. یعنی: به راههای خدایت وارد شو در حالی که آسان و راماند و از دیگری نقل شده که صفت «اَلنَّحْل» است. در این صورت جمع آمدن، ظاهراً برای آن باشد که از نحل جنس مراد است. اذّل اسم تفیضل ذلّت است نحو ، یعنی: عزیزتر حتماً ذلیلتر را از مدینه بیرون میکند. این سخن عبداللّه ابی است لعنه اللّه . یعنی آن که با خدا و رسول مخالفت میکنند آنها در ردیف ذلیلترانند. * ، آل عمران:112، درباره این دو آیه در «حبل» بطور تفصیل سخن گفتهایم. * ، یعنی او کسی است که زمین را برای شما آرام گردانید پس در شانههای آن راه بروید و از روزی خدا بخورید. با آیه فوق به حرکت زمین استدلال کردهاند زیرا ذلول مرکوبی را گویند که چموش نیست و آرام است و حرکت میکند و در مرکوب حرکت ملحوظ است. این در صورتی است که ذلول فقط به مرکوب گفته شود در نهج البلاغه خطبه 31 آمده «یَرْکَبُ الصَّعْبَ وَ یَقُولُ هُوَ الذَّلُولُ» و نیز در قرآن آمده . در کتاب آغاز و انجام جهان از کلمه مناکب که به معنی شانهها است استدلال شده به کرویّت زمین. این استدلال کاملاً صحیح است زیرا رفتن در شانههای زمین در صورتی صحیح است که همه جای آن شانههای آن باشد و آن در صورتی است که کروی باشد چنان که با تأمل روشن خواهد شد. * ، یعنی: چهارپایان را بر آنها رام کردیم ، یعنی چیدن میوههای بهشت بر آنها رام و سهل شده است.
معنی نُزُل: هر خوردنی و نوشیدنی که میزبان به وسیله آن از میهمان خود پذیرایی میکند و حرمتش را پاس میدارد - غذا و نوشیدنی و سایر مایحتاجی که برای مسافر قبل از آمدنش فراهم میکنند - پذیرایی که در ابتدای ورود از شخصی می نمایند
معنی نَزَّلَ: نازل کرد
معنی نُزِّلَ: نازل شد
معنی نَزَلَ: نازل شد
معنی نَظَلُّ: دائماً هستیم(از افعال ناقصه است که معنی اش با عبارت بعدش کامل می گردد لذا معنی عبارت "نَعْبُدُ أَصْنَاماً فَنَظَلُّ لَهَا عَاکِفِینَ "یعنی : گفتند ما بتهایی را میپرستیم و دائما نزد آنها هستیم ، برای خاطر خود آنها)
ریشه کلمه:
ذلل (۲۴ بار)
ذلّ (بضم اول) و ذلّة (به کسراول) به معنی خواری و ضّد عزّت است (صحاح - قاموس). ذلّ (به کسر اول) به معنی رام شدن است چنانکه در صحاح گوید و ذلیل شخصی است که آشکار خوار باشد و ناقه ذلول شتر رام است. در قاموس گوید: ذّل با ضم و گاهی با کسر آید و به معنی نرمی است راغب میگوید: ذلّ با ضمّ آنست که از روی قهر باشد و با کسر آنست که بعد از سختی و چموشی باشد. قول صحاح با استعمال قرآن بیشتر میسازد. ، یعنی پیش از آن که ذلیل و خوار گردیم از آیات تو پیروی کنیم. ، ، یعنی در حکومت شریک و از ذلت یاری نداشته است و ذلیل و خوار نبوده که حاجت بولّی داشته باشد. ، به آنها از پروردگارشان غضب و خواری میرسد در زندگی دنیا. کلمه ذلّة هفت بار در قرآن آمده است. * «اذلة» جمع ذلیل است بمعنی خواران مثل ، عزیزان اهل آن را ذلیل میکنند و مثل ، و نیز جمع ذلول آمده به معنی رامها و نرمها نحو ، یعنی: بر مؤمنان نرم و رام و بر کفار عزیز و تنداند. چنان که ذلل (بر وزن عنق) نیز جمع ذلول است مثل ، به عقیده مجاهد «ذللاً» صفت «سبل» و حال است از آن. یعنی: به راههای خدایت وارد شو در حالی که آسان و راماند و از دیگری نقل شده که صفت «اَلنَّحْل» است. در این صورت جمع آمدن، ظاهراً برای آن باشد که از نحل جنس مراد است. اذّل اسم تفیضل ذلّت است نحو ، یعنی: عزیزتر حتماً ذلیلتر را از مدینه بیرون میکند. این سخن عبداللّه ابی است لعنه اللّه . یعنی آن که با خدا و رسول مخالفت میکنند آنها در ردیف ذلیلترانند. * ، آل عمران:112، درباره این دو آیه در «حبل» بطور تفصیل سخن گفتهایم. * ، یعنی او کسی است که زمین را برای شما آرام گردانید پس در شانههای آن راه بروید و از روزی خدا بخورید. با آیه فوق به حرکت زمین استدلال کردهاند زیرا ذلول مرکوبی را گویند که چموش نیست و آرام است و حرکت میکند و در مرکوب حرکت ملحوظ است. این در صورتی است که ذلول فقط به مرکوب گفته شود در نهج البلاغه خطبه 31 آمده «یَرْکَبُ الصَّعْبَ وَ یَقُولُ هُوَ الذَّلُولُ» و نیز در قرآن آمده . در کتاب آغاز و انجام جهان از کلمه مناکب که به معنی شانهها است استدلال شده به کرویّت زمین. این استدلال کاملاً صحیح است زیرا رفتن در شانههای زمین در صورتی صحیح است که همه جای آن شانههای آن باشد و آن در صورتی است که کروی باشد چنان که با تأمل روشن خواهد شد. * ، یعنی: چهارپایان را بر آنها رام کردیم ، یعنی چیدن میوههای بهشت بر آنها رام و سهل شده است.
wikialkb: نَذِل
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید